تاریخچه شهر زاهدان

آشنایی با استاد امیر توکل کامبوزیا و کتابخانه اش در شهر زاهدان

نامش براي همه زاهدانی ها آشناست. همه او را به كتابخانه و كلاته اش مي شناسند. دكتر امير توکل کامبوزیا از تبعيدي هاي زمان شاه است. سال ها در اين شيرآباد زندگي كرده است و تبعيدگاهش را به ميراثي براي شهر زاهدان تبديل كرده است. پيكرش هم در ساختمان كتابخانه كه زماني منزل شخصي او بوده دفن شده است و منزل چند سالي است كه با همان سبك كه او با دقت و وسواس ساخته بود، باز سازي شده است.

كتابخانه كامبوزيا ، شهري از كتاب در حاشيه شهر زاهدان

كتابخانه ساختماني يك طبقه است كه دور تا دور ديوارهايش پنجره هاي گنبدي شكل قرار دارد و براي امنيت بيشتر با نرده هاي آهني پوشانده شده است.

 كامبوزيا پس از تبعيد اينجا كشاورزي مي كرده و فرزندانش كه حالاهركدام در يك گوشه دنيا مشغول كار يا تحصيل هستند اين ميراث را همچنان سرسبز نگه داشته اند. شايد جالب ترين توصيف را از كتابخانه كامبوزيا توريست آلماني كه چند سال پيش به زاهدان آمده بود گفته باشد: بهشتي در ميان جهنم شيرآباد.

آدرس کتابخانه کامبوزیا در زاهدان

 اينجا مجموعه ارزشمندي از كتاب هاي فارسي، فرانسه، آلماني و انگليسي است. از تاريخ ايران و جهان تا ادبيات و هنر و حتي كتاب هاي علمي. كتاب هاي خطي هم كم نيستند. كتاب هاي خطي دور تا دور سالن اصلي مطالعه، در محفظه هاي شيشه يي نگهداري مي شوند.

كتابخانه كامبوزيا شهر زاهدان کجاست؟

  وظيفه رسيدگي به امور كتابخانه بر عهده يكي از دختران است. شهرداري هم دو كتابدار را براي كمك به اين كتابخانه فرستاده است. خانم كامبوزيا هنوز به زندگي در آرامش اينجا علاقه مند است. ناامني شيرآباد هم مانع اين نشده كه شب ها چراغ منزل پدري را روشن نگه ندارد. مراجعان اينجا زياد نيستند. مگر كتابخوان هايي كه به خاطر مجموعه كتاب هاي ارزشمند كامبوزيا به اينجا رفت و آمد دارند يا دانش آموزاني كه هرازگاهي به مناسبت روز كتابخواني با اتوبوس به اينجا به اردو مي آيند و كتاب مي خوانند و در زمين هاي خانواده كامبوزيا بازي مي كنند.

 زماني اينجا محل رفت وآمد بسياري از چهره هاي سياسي و فرهنگي از سرتاسر ايران بوده، كساني هم كه نمي توانستند به ديدن استاد بيايند با نامه و كارت هاي تبريك با او در ارتباط بودند: نامه هايي كه دختر كامبوزيا هنوز آنها را نگه داشته است.

باغ و منزل دكتر كامبوزيا روي ديگر شيرآباد است. از دور خانم كامبوزيا را مي بينم كه با كارگران در زمين كشاورزي در حال صحبت است. گاهي خودش هم كنار كارگران دست به كار مي شود. آرامش اينجا مطلق است. صدا، فقط صداي آب رواني است كه از جوي كنار ساختمان رد مي شود و به زمين هاي كشاورزي ختم مي شود. فكر مي كنم توريست آلماني درست گفته است.

همين فضاي كوچك و سرسبز هم در اينجا بهشت است. بهشتي كه دلت مي خواهد كتابي برداري و بروي زير سايه يكي از درخت ها دراز بكشي و لابه لاي صداي سبز باد بخواني و اصلافكر نكني اينجا انتهاي شهر است.

نویسنده: زهرا روستا

آشنایی با استاد امیر توکل کامبوزیا

امیر توکل کامبوزیا (زاده ۱۲۸۳ تهران – درگذشته ۲۴ مهر ۱۳۵۳ زاهدان) نویسنده، حقوقدان، محقق ایرانی و از مخالفان سلطنت پهلوی بود که در جریان نبرد ۹ مهر ۱۳۰۰ اسیر گشت و پس از مدتی به شهر بیرجند و سپس برای همیشه به زاهدان تبعید گشت.

او در جوانی از یارانِ نزدیک و مورد اعتماد کلنل محمدتقی خان پسیان بود و به همین دلیل از جانب وی در فروردین ۱۳۰۰ به ریاست تلگراف و رموزاتِ ایالت خراسان گماشته شد.

او در بیرجند به تدریس زبان فرانسوی در مدرسه شوکتیه مشغول شد و با برگزاری جلسات تفسیر قرآن در مساجد و تکایا به سخنرانی علیه استبداد ادامه داد تا آنکه در سال ۱۳۱۲ و برای دومین بار وادار به تبعید شد، این بار به زاهدان که در آن زمان شهری نوبنیاد بود.

آشنایی با استاد امیر توکل کامبوزیا

در زاهدان، وی تا پایان عمر به مطالعه، تألیف و کشاورزی در باغی که خود در کویر بنا کرده بود مشغول گشت که امروزه این باغ به کلات کامبوزیا شهرت دارد.

وی همچنین در قلب کلات، کتابخانه‌ای به منظور ایجاد محیطی مناسب برای تحقیق و پژوهش، و کانونی برای گردهماییِ روشنفکران و فعالان سیاسی، و نیز به منظور تشکیل جلساتِ بحث و گفتگو در باب موضوعات مختلف تأسیس کرد.

عکس های قدیمی امیر توکل کامبوزیا در زاهدان

وی در کشاورزی نیز به دستاوردهای قابل توجهی رسیده بود. ایتالو از کارشناسان کشور ایتالیا، پس از دیدار از کلات کامبوزیا گفته بود: «تا به حال سابقه نداشته که در کویر ارتفاع یونجه به صد و هشتاد سانتی‌متر برسد.» و در جای دیگری می‌گوید: «استاد کامبوزیا در کشاورزی یک نابغه است و بعضی از چغندرهایی که کاشته وزن آن به بیست و دو کیلو می‌رسد و این در کشاورزی یک کشت اعجاب‌انگیز است.»

عکس های قدیمی زاهدان

سرانجام استاد امیر توکل کامبوزیا در ۲۴ مهر ۱۳۵۳ در هفتاد سالگی و در حالی که در سلامت کامل به سر می‌برد به دلیل مسمومیت به مرگی مشکوک دچار شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، دادگاه انقلاب طی حکمی مرگ وی را به سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) منصوب کرد. مرگ غیر منتظرهٔ او و سپس بازرسی‌های شتابزدهٔ عناصر ساواک از کتابخانهٔ وی، باعث مفقود شدن بسیاری از آثار مکتوب استاد کامبوزیا شد که تا به امروز نیز از سرگذشت برخی از آنها اطلاعی در دست نیست.

علت مرگ امیر توکل کامبوزیا

بعد از اعلام خبر درگذشت وی، شهر زاهدان برای یک روز (نه به صورت رسمی) تعطیل شد.

مدفن استاد کامبوزیا به وصیت خودش، در کتابخانهٔ شخصی او قرار گرفته که امروزه کتابخانه عمومی استاد کامبوزیا نام دارد و با بیش از بیست هزار جلد کتاب میزبان علاقه‌مندان به کتاب خوانی است و از جاذبه‌های گردشگریِ شهر زاهدان نیز به حساب می‌آید.

آرامگاه امیر توکل کامبوزیا در شهر زاهدان
محل دفن استاد امیر توکل کامبوزیا در شهر زاهدان
تصویری زیبا از طبیعت کلاته کامبوزیا زاهدان
تصویری زیبا از طبیعت کلاته کامبوزیا زاهدان (عکاس: مجتبی مقدسی)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا